چندین من درون من است؟!

آیا تا بحال برای شما پیش آمده که با خود بگویید “ این کار از من سرزده است؟” یا “چقدر من عجولانه تصمیمگرفتم؟” و ….
ریشه ی رفتارهای انسانی همیشه برای محققین جالب توجه بوده است. یکی از افراد موفق در این زمینه Daniel Kahneman است که موفق به دریافت جایزه نوبل نیز شده است. او در یکی از معروف ترین و پرفروش ترین کتاب های خود مینویسد؛ همیشه دو من درون انسان است, فرض کنید که باید مساله ای را قضاوت کنید, من شماره1 سریع و خودکار و غریزی است و بدون هیچ تلاشی و به صورت غریزی عمل قضاوت را انجام میدهد و من شماره 2 آهسته تر و آگاهانه تر و به صورت خودآگاه این کار را پیش میبرد. با این که به نظر میرسد در عمل قضاوت من شماره 2 باید تصمیم گیرنده باشد, باید بدانید که من شماره1 تقریبا تمام قضاوت های ما را در طول روز انجام میدهد. برای درک بهتر به این مثال توجه کنید: وقتی میگویم “نان و ؟” شما سریع پاسخ میدهید:”پنیر”! این پاسخ از سیستم شماره 1 خارج میشود و تمام عکس العمل های سریع ما تحت تاثیر این سیستم است و ناشی از آموزش طولانی مدتی است که در ذهن ما اتفاق افتاده و یکسری عادت ها را به نشانه تبدیل میکند. مثلا حس آرامش را به شنیدن حقیقت مرتبط میکندو یا حس فشار دادن پدال ترمز را به پریدن یک عابر به وسط خیابان!
من شماره 2 مغز را زودتر خسته میکند و نیاز به تمرکز برای پردازش افکار دارد و صاحب دلیل و باور است. همه ی ما دوست داریم که سیستم2 چون عاقل تر است غالب باشد, اما 1 غالب تر است هرچند به دلیل سرعت بیش از حد گاهی به مشکل برمی خورد که نیاز به کمک سیستم2 دارد. من شماره1 تصمیمات را راحت و سریع میگیرد اما نکته این جاست که اگر تصمیم اشتباهی از من سر بزند تقصیر هر 2 من است؛ من1برای ارائه ی عجولانه تصمیم و من2 برای تایید آن! من شماره1 چون داده های زیادی در اختیار ندارد اشتباهات زیادی میکند و دلیل اشتباهات در من2 تنبلی, در آنالیز داده های خروجی من1 است.
در آخر باید بگویم که خواندن این کتاب خالی از لطف نیست, چرا که تجربه ی خواندن, از آن تجربه های منحصربه فرد است حتی در بخشی از این کتاب گفته می شود که تصویر ما از دنیا به طور مستمر در حال تغییر است و اگر کسی بگوید به گذشته اشراف دارد سخت در اشتباه است چون جهان هیچوقت قابل پیش بینی نبوده و حافظه ی ما دقیقا همان چیزی که رخ داده را به خاطر نمی آورد, حتی اگر از ما بپرسند 15 دقیقه ی پیش چه اتفاقی افتاده ما دقیقا همان چیزی که اتفاق افتاده را تعریف نمیکنیم بلکه لحظه های اوج (پیک دقایق) را به یاد میآوریم پس چطور به چنین حافظه -ای برای تصمیم گیری میشود اطمینان کرد؟! بهترین تصمیم ها آنهایی هستند که از هر دو من استفاده در اتخاذ آن استفاده شود یعنی هم از من تجربه کننده هم از من به یاد آورنده.
منبع:

درباره عطیه احمدی
دانشچوی دکتری زیست شناسی مصنوعی در دانشگاه واترلو کانادا
نوشتههای بیشتر از عطیه احمدی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.