کشف نشانگرهای زیستی و اهداف درمانی برای سکته مغزی

بیماریهای عروقی به دلیل افزایش عوامل بیماریزا و بالا رفتن سن جامعه بسیار شایع هستند. طبق اعلام انجمن قلب آمریکا به طور متوسط در هر ۴۰ ثانیه یک نفر در ایالات متحده سکته مغزی را تجربه میکند و شیوع سکته در این کشور بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۳۰ تا ۲۰.۵ درصد افزایش خواهد یافت.
درک بهتر پاتوفیزیولوژی بیماریهای عروقی باعث بهبود راهکارهای پیشگیری، تشخیصی و درمانی میشود.
علی رغم سالها تحقیق، هیچ نشانگر زیستی سکتهٔ مغزی برای استفاده در کلینیک در دسترس نیست. این مطالعات مقادیر زیادی از دادهها و اطلاعات را در سطوح مختلف مولکولی ایجاد کرده است.
پیشرفت فناوری فرصتهای جدیدی برای درک پاتوفیزیولوژی این بیماری پیچیده فراهم کرده و باعث توسعه ابزارهای تجزیه و تحلیل و تفسیر دادههای چند بعدی شده است. بسیاری از روشهای آماری برای تجزیه و تحلیل مستقل دادههای با کیفیت بالا و در مقیاس بزرگ از هر سطح omics تدوین شده است، اما چنین تفسیرهای فردی از ارتباط بین سطوح مختلف مولکولی غافل میشود و ممکن است اطلاعات بیولوژیکی مربوط را از دست دهد. در نتیجه ، تجزیه و تحلیل یکپارچه دادههای به دست آمده با رویکردهای مختلف omics برای درک عمیق فرآیندهای پاتولوژیک در یک زمینهٔ زیستی بسیار مهم است.
ادغام این دادهها بدین معنی است که هزاران پروتئین (پروتئومیکس)، ژن (ژنومیکس)، RNA (ترنسکریپتومیکس) و متابولیت (متابولومیکس) به طور همزمان مورد بررسی قرار گیرند و شبکههای تعامل بین سطح مولکولی شناسایی شوند. تجزیه و تحلیل یکپارچهی دادههای چند omics بینش مفیدی دربارهی پاتولوژی سکته، شناسایی اهداف درمانی و کشف نشانگرهای زیستی ارائه میدهد.
نویسندگان این مقاله با بررسی مقالات مختلف در این زمینه خلاصهای ارائه دادهاند که چگونه پروتئومیکس، متابولومیکس، ترنسکریپتومیکس و ژنومیکس در شناسایی بیومارکرهای جدید برای مدیریت بالینی سکته مغزی نقش دارند.
منبع: nature

درباره مریم رفیعی پور
فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته بیوانفورماتیک از دانشگاه تربیت مدرس
نوشتههای بیشتر از مریم رفیعی پور
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.